زمین متحد
همه عدالت را دوست دارند
خوش آمدید | شهریور ۱۴۰۴ | 2025 - September | ربيع الاول ١۴۴۷ | هر كس با ديگران مشورت كرد، در عقل‌هاى آنان شريك شد. حضرت علی (ع) خداوند هیچ متکبر فخرفروشی رادوست ندارد.لقمان حکیم (قرآن)| اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج
نوشته شده توسط A

هنر زیرمجموعه اخلاق است

چکیده

هنر همواره بخشی از هویت انسانی و آیینه‌ای از روح و فرهنگ او بوده است. اما پرسش اساسی این است: جایگاه هنر نسبت به اخلاق چیست؟ در این مقاله، علی اکبری، نظریه‌ای رامطرح که طی آن هنر نه یک حوزه مستقل، بلکه شاخه‌ای از درخت تناور اخلاق انسانی شمرده می‌شود. با بهره‌گیری از تحلیل‌های تاریخی، فرهنگی و فلسفی، مقاله نشان می‌دهد که هنر اصیل، تنها در بستری اخلاقی رشد می‌کند و آنگاه که از این بستر جدا شود، به سطحی‌گرایی یا حتی ابتذال می‌غلتد.

مقدمه: نسبت هنر و اخلاق؛ پرسشی دیرین و بنیادین

در طول تاریخ اندیشه، فیلسوفان، هنرمندان و الهی‌دانان تلاش کرده‌اند نسبت میان «زیبایی» و «خیر» را تبیین کنند. آیا هنر صرفاً بیان زیبایی است؟ یا اینکه باید در خدمت ارزش‌های اخلاقی قرار گیرد؟ این پرسش به‌ویژه در جهان امروز، که شاهد تجاری‌سازی شدید هنر و گاه دورافتادن آن از معنا هستیم، اهمیت دوچندان دارد.

علی اکبری، در این مقاله بر پایه دیدگاهی فطری-اخلاقی، استدلال می‌کند که هنر واقعی نه‌تنها متضاد با اخلاق نیست، بلکه بخشی از آن است؛ به عبارتی، «هنر زیرمجموعه اخلاق است».

فطرت الهی، اخلاق و گرایش طبیعی انسان به علم و هنر

هر انسانی در ذات خود دارای فطرتی الهی، روشن و نیک‌خواه است. اگر این فطرت حفظ شود، به خلق و خوی اخلاقی و میل به رشد درونی می‌انجامد. انسان اخلاق‌مدار، برخلاف افراد مادی‌گرا که علم را برای منافع دنیوی می‌طلبند، به سراغ «علم برای خود علم» می‌رود؛ دانشی که نفع آن پیش از هرکس، متوجه خود اوست.

این گرایش، غالباً در قالب علاقه به علوم انسانی مانند فلسفه، روان‌شناسی،جامعه شناسی،عرفان اسلامی، و علوم قرآنی ... نمود پیدا می‌کند. چرا که این علوم در تعامل مستقیم با «جان انسان» هستند و نه ابزار سلطه یا تجارت.

شعر و موسیقی: جلوه‌های متعالی اخلاق در حوزه هنر

بررسی آثار بزرگان ادب فارسی و عرفان اسلامی نشان می‌دهد که روح‌هایی که درخشان‌تر و متخلق‌تر بوده‌اند، معمولاً در یکی از شاخه‌های هنری نیز تبحر داشته‌اند. فردوسی، سعدی، حافظ، مولانا، عطار و سنایی همگی نمونه‌هایی از پیوند اخلاق، عرفان و هنرند.

برای مثال، مولانا جلال‌الدین بلخی نه‌تنها یکی از بزرگ‌ترین عارفان تاریخ است، بلکه شعر او تجلی‌گاه بلندترین آموزه‌های اخلاقی است. در مجالس سماع او، موسیقی نه برای طرب، بلکه برای تعالی روح به‌کار گرفته می‌شد.

در حوزه موسیقی نیز، دانشمند بزرگی چون فارابی با نگارش رساله‌ای علمی به‌نام موسیقی‌الکبیر، نشان داد که موسیقی چنان‌که باید باشد، نیازمند دانش، مهارت، و اخلاق است. نوازندگی، برخلاف شنیدن، فعالیتی آگاهانه و ساختارمند است که با پالایش درون همراه است.

حمایت حکومت‌ها از هنر فاخر؛ از دربار تا دولت مدرن

نگاهی به تاریخ ایران – از دوره هخامنشی تا قاجار و حتی در عصر جمهوری اسلامی – نشان می‌دهد که هرگاه حکومت‌ها از شعر و موسیقی حمایت کرده‌اند، این هنرها به اوج رسیده‌اند. در دوره صفوی، نادرشاه افشار، قاجار و حتی پهلوی، هنرهایی مانند موسیقی دستگاهی و شعر کلاسیک در پرتو حمایت حکومتی رشد یافتند.

برعکس، هرگاه حمایت قانونی و اجتماعی از هنر کاسته شده، شاهد افت کیفیت و رواج ابتذال بوده‌ایم. به‌عنوان نمونه، در قرن بیستم، تفاوت عمیقی میان خوانندگان تلویزیونی زنِ متشخص با خوانندگان کاباره‌ای پدید آمد. دومی‌ها غالباً در معرض نگاه‌های مادی‌گرایانه و گاه استثمار جسمانی قرار می‌گرفتند، در حالی که اولی‌ها در چارچوب اخلاق اجتماعی به فعالیت حرفه‌ای می‌پرداختند و کرامت انسانی‌شان حفظ می‌شد.

هنر مردمی، زبان مشترک و آفت تجاری‌سازی افراطی

بی‌تردید هنر مردمی نقش مهمی در ارتباط با اقشار جامعه دارد. هنر اگر زبان پیچیده نداشته باشد، عام‌تر فهمیده می‌شود و این خود فضیلت است. با این حال، اگر هنر تنها به ابزار فروش، سرگرمی سطحی یا تحریک هیجانات لحظه‌ای بدل شود، از مسیر تعالی منحرف می‌گردد.

هنر تجاری، اگرچه می‌تواند مخاطب گسترده‌ای داشته باشد، اما در غیاب اصول اخلاقی، به‌سرعت به سوی سطحی‌گرایی یا حتی بی‌فرهنگی میل می‌کند. این هنر، به‌جای ارتقاء، دچار فرسایش معنوی می‌شود.

نتیجه‌گیری: هنرِ اخلاق‌محور، جامعه‌ساز است

بر پایه تحلیل‌های مطرح‌شده، می‌توان گفت که هنر واقعی، زیوری است بر جان اخلاق‌مدار انسان. هرکه به‌راستی اخلاق‌مدار است، گرایش طبیعی به علوم انسانی، عرفان، شعر، و موسیقی دارد. بر این اساس، هنر نه‌تنها مستقل از اخلاق نیست، بلکه بخشی درخشان از آن است. چنان‌که علی اکبری می‌نویسد:

«انسانی که به علوم انسانی، عرفان، شعر و موسیقی علاقه‌مند است، در بسیاری از موارد انسانی اخلاق‌مدار بوده است. هنر، به‌ویژه در شکل فاخر خود، تجلی روح اخلاقی انسان است. این هنر اگر در بستر حمایت‌های قانونی، فرهنگی و انسانی رشد کند، نه‌تنها شکوفا می‌شود، بلکه جامعه را نیز شکوفا می‌سازد.»

منابع پیشنهادی و قابل ارجاع

1. قرآن کریم (با تأکید بر آیات مربوط به فطرت و اخلاق)


2. مثنوی معنوی – مولوی


3. گلستان و بوستان – سعدی


4. شاهنامه – فردوسی


5. موسیقی‌الکبیر – فارابی


6. نظریات فارغ‌التحصیلان فلسفه هنر دانشگاه سوربن، کمبریج و دانشگاه تهران در باب اخلاق هنری

Azad


برچسب‌ها: علی اکبری, آزاد, آرامش معنوی, زمین متحد
.: Weblog Themes By Pichak:.


تمامی حقوق این سایت محفوظ است | : پیچک