زمین متحد
همه عدالت را دوست دارند  United Earth
خوش آمدید | شهریور ۱۴۰۴ | 2025 - September | ربيع الاول ١۴۴۷ | هر كس با ديگران مشورت كرد، در عقل‌هاى آنان شريك شد. حضرت علی (ع) خداوند هیچ متکبر فخرفروشی رادوست ندارد.لقمان حکیم (قرآن)| اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج
نوشته شده توسط A

سخن در اينكه آيا احكام ذميان درباره صائبان جارى است‏ يا خير؟ نياز به كاوشى افزون در ادلّه و نيز ‏كندوكاوى اساسى در شناخت موضوع دارد زيرا ترديد در حكم فقهى «صابئان‏»، از ناشناختگى وضعيت ‏ايشان و مجهول‌بودن حقيقت آيين و باورهايشان نشأت مى‏گيرد. از اين رو، بايسته مى‏نمايد كه در آغاز، ‏سخنانى از بزرگان در مورد ايشان ياد شود. ‏

ديدگاه فقيهان

1- شيخ مفيد گويد:
«و قد اختلف فقهاء العامه فى الصابئين و من ضارعهم فى الكفر سوى من ذكرناه من الثلاثة الاصناف، فقال مالك بن انس و الاوزاعى: كل دين بعد دين الاسلام سوى اليهوديه و النصرانيه فهو مجوسية و حكم اهله حكم المجوس.» (۱)
فقيهان اهل سنت در مورد صابئان و همانندان ايشان در كفر، هم‏انديش نيستند - البته در غير سه گروه مسيحيان، يهوديان و زردشتيان - مالك بن انس و اوزاعى گويند: هر آيين بجز آيين مسلمانى - و غير از يهوديگرى و نصرانيگرى - مجوسى بشمار آيد و پيروان آن در حكم مجوسى هستند. شيخ مفيد، در همسانى اين گروهها با مجوسيان، به يادكرد ديگر سخنان فقيهان اهل سنت مى‏پردازد و سپس اظهار مى‏دارد: «فاما نحن فلانتجاوز بايجاب الجزيه الى غير من عددناه لسنة رسول الله(ص) فيهم و التوقيف الوارد عنه فى احكامهم.» (۲) ما در وجوب جزيه، از گروههاى ياد شده [مسيحيان، يهوديان، زردشتيان] پا فراتر نمى‏نهيم زيرا سنت پيامبر(ص) در گرفتن جزيه، فقط در مورد ايشان است و ما در احكام فقهى كه از پيامبر درباره آنان وارد شده، به توقيف: [پاسداشت مرز موضوعات] فرمان داريم.
سپس شيخ مفيد، سخن فقيهان ياد شده را در همسانى حكم فقهى صابئان با مجوسيان، بعيد مى‏شمرد و چنين مى‏گويد: «فلو خلينا والقياس لكانت المانويه والمزدقيه والديصانيه عندي بالمجوسيه اولى من الصابئين لانهم يذهبون في أصولهم مذاهب تقارب المجوسيه وتكاد تختلط بها.»(۳) اگر ما به «قياس» هم وانهاده شويم، در ديدگاه من مانويان، مزدكيان و ديصائيان به مجوسيان نزديكترند تا صابئان. زيرا در باورهاى بنيادين، گروههاى نخست به مجوسيان نزديكترند و چه بسا درهم مى‏آميزند.
شيخ مفيد، در ادامه نوشتار، از برخى كيشهاى مهجور ياد مى‏كند و نزديكى آن را با مسيحيت و يا باورهاى مشركان عرب باز مى‏گويد و سپس مى‏نويسد: «فاما الصابئون فمنفردون بمذاهبهم ممن عددناه لان جمهورهم يوحد الصانع في الازل ومنهم من يجعل معه هيولى في القدم، صنع منها العالم فكانت عندهم الاصل و يعتقدون فى الفلك و ما فيه الحياة و النطق وانه المدبر لما في هذا العالم والدال عليه وعظموا الكواكب وعبدوها من دون الله عزّ وجلّ وسمّاها بعضهم ملائكه وجعلها بعضهم آلهة وبنوا لها بيوتاً للعبادات وهولاء على طريق القياس إلى مشركي العرب وعباد الأوثان اقرب من المجوس لأنهم وجّهوا عبادتهم إلى غيرالله سبحانه في التحقيق وعلى القصد والضمير وسمّوا من عداه من خلقه بأسمائه جلّ عما يقول المبطلون.»(۴) اما صابئين در آيين خود، از شمار مذاهب ياد شده متمايزند زيرا بيشتر ايشان به توحيد ازلى آفريدگار جهان معتقدند. اما برخى از آنان، "هيولى‏" [= ماده نخستين] را چونان خداوند، قديم مى‏دانند و جهان را پديد آمده از آن مى‏شمرند و در نزد ايشان، هيولى مبدا نخست جهان است. ايشان معتقدند كه فلك و موجودات آن، از حيات و توانايى نطق برخوردارند و اينكه فلك، تدبير و راهنمايى گيتى را بر عهده دارد. هم چنين ايشان، ستارگان را بزرگ مى‏دارند و آن را پرستش مى‏كنند. برخى از آنان، ستارگان را فرشتگان و برخى خدايگان مى‏دانند و براى آنان، معابدى بنا مى‏نهند. از اين رو، صابئان به مشركان عرب و پرستشگران بت، نزديكترند تا به مجوسيان زيرا ايشان غير خداوند را پرستش مى‏كنند. هم در درون و هم در رفتار برون و آفريده خداوند را به نامها و صفات ويژه او مى‏ستايند و براستى خداوند از آنچه ياوه‏گويان مى‏گويند، فراتر است.
شيخ مفيد، در اين بررسى شيوه‏ى يك فقيه متكلّم را پيمود و سخن مخالفان ناهم انديشان را در اينكه «صابئى» از ذميّان است، به نقد سپرد و آن را با خدشه در همگونى مقيس [= صابئى] و مقيس عليه [= مجوسى] باطل ساخت.
سخن ايشان، بسيار نيك و استوار است، اما بدان شرط كه باورهايى را كه به «صابئان» نسبت داد، براستى عقايد پذيرفته ايشان باشد و همان بنياد آيين و كيش آنان را سازمان بخشد. در اين زمينه در ادامه گفتار سخن خواهيم گفت.

2. شيخ طوسى، در «الخلاف» گويد:
"الصابئه لايؤخذ منهم الجزيه و لايقرون على دينهم و به قال ابوسعيد الاصطخرى و قال باقى الفقها: انه يؤخذ منهم الجزيه، دليلنا اجماع الفرقه و اخبارهم و ايضا: قوله تعالى: فاقتلوا المشركين و "فاذا لقيتم الذين كفروا" و لم يامر باخذ الجزيه منهم و ايضا قوله تعالى: "قاتلوا الذين لايؤمنون‏" فشرط فى اخذ الجزيه ان يكونوا من اهل الكتاب و هؤلاء ليسوا من اهل الكتاب."(۵)
از صابئان، جزيه گرفته نمى‏شود و آنان در آيين خويش، آزاد وانهاده نمى‏شوند. [از فقيهان اهل سنت] ابوسعيد اصطخرى، با اين ديدگاه همراى است. اما ديگر فقيهان آنان گويند: از ايشان جزيه گرفته مى‏شود.
دليل ما، اجماع اماميان و روايات ايشان است. هم چنين خداوند گويد: مشركان را بكشيد...(۶) و نيز گويد: بهنگام برخورد با كافران...(۷) در اين آيات، به جزيه فرمان نداده است. هم چنين خداوند فرمود: با كسانى كه ايمان ندارند، كارزار كنيد...(۸) بنا بر اين، خداوند در جزيه، قيد "اهل كتاب‏" را قرارداد و صابئان در شمار اهل كتاب نيستند.
استدلال شيخ طوسى به دو آيه نخست و سپس افزودن اين نكته كه خداوند به گرفتن جزيه از ايشان فرمان نداد، بنيادسازى قاعده‏اى فراگير در برخورد با كافران است و خلاصه آن چنين است: رهاورد دو آيه اين است كه با كافران بايد جنگيد مگر آنانكه به اخذ جزيه از آنان، فرمان داده شده باشد و درباره صابئان، چنان دستورى نيامده است.
و اما استناد ايشان به آيه‏ى جزيه، بر دو مقدمه استوار است:
نكته‏ى نخست: از آيه استفاده مى‏شود كه از غير اهل كتاب نمى‏توان جزيه گرفت. اين مقدمه را از آيه، هر چند به انضمام روايت عبدالكريم هاشمى، مى‏توان استفاده كرد.
نكته دوم: صابئان در شمار "اهل كتاب‏" نيستند يا دست كم اين نكته، ثابت نيست. در مورد نكته اخير، در ادامه‏ى سخن، ديدگاه خويش را خواهيم گفت.
3. طيربسى، در تفسير آيه‏ى "ان الذين آمنوا... و الصابئين‏"(۹) پس از ياد كرد سخنان فقيهان و لغت‏شناسان درباره معناى "صابئين‏" و باورهاى ايشان گويد:
"و الفقهاء باجمعهم يجيزون اخذ الجزية منهم و عندنا لايجوز ذلك لانهم ليسوا باهل كتاب."(۱۰)
تمامى فقيهان اهل سنت، گرفتن جزيه از ايشان را روا مى‏دانند. اما فقيهان اماميه، جائز نمى‏شمرند زيرا صابئان در شمار اهل كتاب نيستند.
استدلال طبرسى، همگون با گفتار شيخ طوسى در "الخلاف‏" است [كه پيشتر ياد شد].

4. على بن ابراهيم، در تفسير خويش در آيه‏ى: «ان الذين آمنوا والذين هادوا....»(۱۱) گويد:
"الصابئون قوم لامجوس و لايهود و لانصارى و لامسلمون و هم يعبدون الكواكب والنجوم."(۱۲)
صائبان، گروهى هستند كه نه مجوسى و نه يهودى و نه نصرانى و نه مسلمان هستند ايشان، ستاره پرستند.

5. صاحب جواهر، پس از يادكرد ديدگاه «ابن جنيد» در اينكه از «صابئان‏» جزيه مى‏توان گرفت، مى‏گويد:
«ولابأس به إن كانوا من إحدى الفرق الثلاث.»(۱۳) اگر ايشان در زمره‏ى يكى از گروههاى سه گانه [= مسيحيان، يهوديان، مجوسيان] باشند، اين ديدگاه پذيرفتنى است.
صاحب جواهر، در ادامه‏ى سخن به يادكرد سخنانى مى‏پردازد كه صابئان را در شمار فرقه‏هاى يادشده قرار داده ‏اند. هر چند در آن گفته‏ها ناهمسازيهائى وجود دارد.
سپس، اظهار داشته‏اند: «وحينئذٍ يتجه قبول الجزيه منهم.»(۱۴) بنا بر اين، پذيرش جزيه از صابئان شايسته مى‏نمايد.
پس از آن، سخنان كسانى را يادآور شده‏اند كه صابئان را به پرستش ستارگان و... متهم ساخته‏اند و سپس افزوده ‏اند: «وعليه يتجه عدم قبولها منهم.»(۱۵) بنا بر اين سخنان، نپذيرفتن جزيه از ايشان موجه مى‏نمايد.
اما ظاهر سخن ابن جنيد، كه در كتاب «المختلف» علامه حلى ياد شده است(۱۶); آن است كه صابئان را در پذيرش جزيه، گروهى مستقل از گروههاى سه گانه يادشده قرار داده و نه زير مجموعه‏ى ايشان، و اصولا همين، بايستى مراد سخن كسانى باشد كه پذيرش جزيه از صابئين را باور دارند، وگرنه در پذيرش جزيه از كيشهاى سه گانه، مخالفت وناهم‏انديشى ميان دو فقيه، رخ نداده است!

جمع‏بندى ديدگاهها

1. در اين مساله، فقيهان ما اجماع ندارند زيرا اول آن كه ابن جنيد با ديدگاههاى ياد شده، مخالف است و در تحقق اجماع، راى او دخالت دارد و ثانيا: فتواى دانشوران در نگرفتن جزيه از صابئان، برخاسته از موضوع‏شناسى ايشان درباره صابئين است ـ اين كه آنان، در زمره اهل كتاب نيستند و در كلام شيخ مفيد، قمى، طبرسى تا صاحب جواهر با اين برداشت آشنا شديد ـ و چنين موردى، با «اجماع حجت‏» كه از حكم الهى درباره موضوع مشخص و معلوم حكايت مى‏كند، فاصله‏اى بس دراز دارد.
2. موضوع اين مساله، از سوى فقيهان پيشين تحرير و تنقيح نشده است نه از راه تفحص و پيگيرى حالات منتسبان به اين فرقه و شنيدن باورهايشان، و يا فهميدن ديدگاههايشان از طريق كتابها و نوشته‏هاى خود آنان; و نه از راه مقايسه آنچه كه درباره ايشان گفته‏اند، به گونه‏اى كه اعتماد در شناخت اين فرقه پديد آيد. فرقه‏اى كه نام آن سه بار در قرآن مجيد ياد شده است.
بلى! گاه در برخى از نوشته‏هاى «ملل و نحل‏»، پرتوى بر گوشه‏اى از باورها، و بخشى از تاريخ آنان، افكنده شده است. هر چند اين اندازه، در شناخت موضوع له براى مصونيت كافران ياد شده و نيز گرفتن و يا نگرفتن جزيه از آنان، كفايت نمى‏كند.
شايد رويگردانى فقيهان از شناخت كامل موضوع، بدان جهت بوده است كه آنان با حكم فقهى «صابئين‏» چندان درگير نبوده‏اند. بويژه آنكه فقيهان بزرگوار ما، از داورى ميان مردمان و حكومت به دور بوده‏اند و به گرفتن جزيه از كافر و يا جنگ با كافران مبتلا نبوده‏اند، نه در صحنه عمل و نه در جايگاه فتوا و ابراز احكام.


برچسب‌ها: آقا
.: Weblog Themes By Pichak:.


تمامی حقوق این سایت محفوظ است | : پیچک